رهگذر جان
جان می رود سوی دلت آن جا که رهگذر است
خسته از جان خود و جان توام در خطر است
من می روم سوی خدا آن جا که دل در حذر است
تو می روی سوی خدا آن جا که دل در سحر است
گمگشته است جانم در ره تو بی سحر است
خسته از جان خود و جان توام در سحر است
مجنون یار
رهگذر
منبع
درباره این سایت